ریشه ضرب المثل های فارسی
289 - مرده ی کسی یا چیزی بودن
کنایه از عاشق ، واله و شیدای آن بودن.
زان لب که مرده ی نفس آب زندگی است دشنام خشک هم به دعا گو نمی رسد
سالک قزوینی »
درد تو دوای من ای دل و جان شهریار! زنده و مرده ی درد تو و دوای توشهریار»
کنایه از عاشق ، واله و شیدای آن بودن.
زان لب که مرده ی نفس آب زندگی است دشنام خشک هم به دعا گو نمی رسد
سالک قزوینی »
درد تو دوای من ای دل و جان شهریار! زنده و مرده ی درد تو و دوای تو
درباره این سایت